2ـ1ـ مقدمه
سازمان اروپايي مديريت كيفيت در سال 1988 توسط 14 شركت بزرگ اروپايي تشكيل شد. درحال حاضر اعضاءاين سازمان به 600 سازمان با گستره سازمانهاي بزرگ چند مليتي تا شركتهاي مهم ملي بالغ ميشود كه هدف آن گسترش رشد و توسعه پايدار در ميان سازمانهاي اروپايي است. هدف و مأموريت اين سازمان عبارتست از :
كمك و تشويق سازمانهاي اروپايي به مشاركت در فعاليتهاي بهبود كه در نهايت به ارتقاء سطح رضايت مشتري، رضايت كاركنان، تأثير روي جامعه و نتايج حاصله براي سازمان بينجامد.
پشتيباني از مديران سازمانهاي اروپايي براي شتاب بخشيدن به فرآيند استقرار مديريت كيفيت جامع بعنوان يك عامل مهم در نيل به مزيت رقابت در سطح جهاني
ـ مدل EFQM، حوزههاي نهگانه آن و معيارهاي مرتبط به هريك از حوزهها
ـ معني و مفهوم منطق رادار و كاربرد آن در مدل EFQM
ـ روشهاي ارزيابي براساس مدل EFQM و نمونههايي از چكليستهاي ارزيابي مربوطه
2ـ2ـ ويژگي مدل EFQM
مدل تعالي سازماني EFQM براساس نه (9) حوزه پايهگذاري شده است. پنج حوزه اين مدل مربوط به توانمندسازها بوده و بيان كننده اجزاء تشكيل دهنده يك سازمان و چگونگي تعامل آنها با هم است و چهار حوزه بعدي نتايج حاصل از عملكرد سازمان را تشكيل داده و نتايج مطلوب حاصل از اجراي توانمندسازها را معرفي ميكنند.
در حوزه توانمندساز، رويكردها (Approach) نقش ايفاء ميكنند و اين رويكردها نتايج (Results) را شكل ميدهند. مدل EFQM معرف آن است كه برتري سازماني تابع رويكردهاي آن است و بر پايه اين بنا نهاده شده كه برتري در هريك از حوزههاي عملكرد، مشتري، كاركنان و جامعه از طريق تعامل مناسب حوزههاي توانمندساز يعني رهبري، خط مشيها و راهبردها، كاركنان، شراكتها و منابع و فرآيندها و تأمين تحقق معيارهاي مرتبط با آنها قابل دستيابي است. ذيلاً به معرفي هريك از حوزههاي نه گانه و معيارهاي مرتبط با آنها ميپردازيم. لازم به يادآوري است كه پس از معرفي هر حوزه و معيارهاي آن برخي از الزامات اضافي كه به نظر مؤلف بايد به اين حوزهها و معيارهاي مربوطه اضافه شود در داخل كادر آمده است كه خواننده گرامي نبايد مطالب داخل كادر را با معيارهاي مدل EFQM اشتباه بگيرد.
1ـ حوزه رهبري
تعريف :
رهبران چگونه آرمان و مأموريت سازمان را تعيين و دسترسي به آنها را تسهيل كرده و ارزشهاي مورد نياز براي موفقيت درازمدت را ايجاد و آنها را از طريق فعاليت و رفتار مناسب بكار ميگيرند و شخصاً با مشاركت خود از ايجاد و بكارگيري سيستم مديريت اطمينان مييابند.
معيارها :
عنصر رهبري چهار معيار زير را كه بايد در قالب اين عنصر پوشش داده شوند در برميگيرد :
a1ـ رهبران، مأموريتها، آرمانها و ارزشهاي سازمان را تعيين و خودشان الگوي فرهنگ برتري ميباشند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- تعيين و تدوين مأموريت و آرمان سازمان
- تعيين، توسعه و الگوسازي اخلاق و ارزشهايي كه تشكيل دهنده فرهنگ سازماني هستند.
- بازنگري و افزايش اثربخشي رهبري و عمل براساس نيازهاي آينده رهبري
- حضور شخصي و فعال رهبران در فعاليتهاي بهبود
- ايجاد انگيزه و تشويق، توان افزايي، خلاقيت و نوآوري از طريق تغيير ساختار سازماني، بكارگيري يافتهها و بهبود فعالبتها
- تشويق، حمايت و اجرا براساس يافتههاي حاصل از فعاليتهاي آموزشي و يادگيري
- اولويت دادن به فعاليتهاي بهبود
- ايجاد انگيزه و تشويق به توسعه همكاريهاي درون سازماني
b1ـ رهبران شخصاً در ايجاد، توسعه و بكارگيري سيستمهاي مديريت و بهبود مستمر آنها مشاركت مينمايند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تدوين ساختار سازماني با هدف تحقق خط مشي و راهبرد سازمان
- اطمينان از وجود و اجراي سيستمي به منظور مديريت فرآيندها
- اطمينان از وجود و اجراي فرآيندها جهت توسعه، استقرار و به روز كردن خط مشي و راهبردهاي سازمان
- اطمينان از وجود و اجراي فرآيندي به منظور اندازه گيري، بازنگري و بهبود نتايج كليدي
- اطمينان از وجود و اجراي فرآيند يا فرآيندهايي جهت ايجاد انگيزه، تشويق، برنامهريزي و اجراي بهبودها، با هدف كارآمد كردن نگرشها، با استفاده ازروشهايي مثل خلاقيت، نوآوري و فعاليتهاي يادگيري
c1ـ رهبران با مشتريان و شركاء و نمايندگان جامعه در تماس هستند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تأمين و درك صحيح و پاسخگويي مناسب به نيازها و انتظارات مشتري
- برقراري ارتباط و حضور فعال در ساير شركتهاي مرتبط با فعاليتهاي سازمان
- ايجاد و مشاركت در فعاليتهاي بهبود مشترك با ساير سازمانها و مراجع
- قدرداني از افراد و گروههاي كاري داخل سازمان كه صادقانه با سازمان همكاري ميكنند و نسبت به آن وفا دارند
- عضويت در گروههاي تخصصي و شركت در كنفرانسها و سمينارهاي تخصصي به ويژه آنهايي كه در زمينه توسعه و حمايت از برتري سازماني برگزار ميشوند
- حمايت و انجام فعاليتهايي با هدف بهبود شرايط محيطي و خدمت رساني سازمان به جامعه
d1ـ رهبران با ايجاد انگيزه و حمايت از كاركنان شركت، از آنها قدرداني مينمايند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- رهبران شخصاً مأموريتها، آرمانها، ارزشها، خط مشي و راهبردها، برنامهها و اهداف كوتاه مدت و بلندمدت سازمان را براي كاركنان شركت تبيين ميكنند
- در دسترس بودن، گوش دادن و پاسخگويي به كاركنان
- كمك و پشتيباني از كاركنان سازمان جهت نيل به برنامههاي سازمان و اهداف كوتاه مدت و بلند مدت مربوط به هريك از آنها
- توسعه و ايجاد قابليتهاي لازم در كاركنان جهت مشاركت در فعاليتهاي بهبود
- قدرداني به موقع و مناسب از تلاشهاي فردي و گروهي كاركنان در تمامي سطوح سازمان
e1ـ رهبران تحوّلات سازماني را شناسايي و از آن حمايت ميكنند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- درك و شناسايي محركهاي بيروني و داخلي تحوّل سازمان
- شناسايي و انتخاب تحوّلات مورد نيازي كه بايد در داخل سازمان و الگوي سازمان و روابط بيروني آن اعمال شود.
- رهبري در تدوين برنامههاي تحوّل سازماني
- تأمين سرمايه، منابع و حمايتهاي لازم براي انجام تحوّلات سازماني
- مديريت تهيه و اجراي برنامه تحوّلات سازماني و خطرات احتمالي موجود در ذات اين برنامهها
- حصول اطمينان از انجام مؤثر تحوّلات سازماني و مديريت ذينفعان اين تحوّلات
- اطلاعرساني در مورد تحوّل سازماني و تبيين دلايل آن براي كاركنان و ساير ذينفعان
- توانمند ساختن كاركنان به منظور اجراي تحوّل و پشتيباني از آن
2ـ حوزه كاركنان
تعريف :
سازمان چگونه دانش و پتانسيلهاي كامل كاركنان خود را به صورت فردي يا گروهي در تمامي سطوح سازماني اداره، توسعه و بكار گرفته و چگونه اين فعاليتها را درجهت حمايت از خط مشي و راهبرد و اثربخشي عمليات فرآيندها طرح ريزي ميكند.
معيارها :
عنصر كاركنان پنج معيار زير را كه بايد در قالب اين عنصر پوشش داده شوند به شرح زير دربرميگيرد.
a2ـ منابع انساني برنامهريزي، مديريت و بهبود مييابند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تعيين خط مشي، راهبرد و برنامههاي توسعه منابع انساني
- مشاركت كاركنان و نمايندگان آنها در تهيه و توسعه خط مشيها، راهبردها و برنامههاي توسعه منابع انساني
- همسو كردن برنامههاي توسعه منابع انساني با خط مشي، راهبرد و چهارچوب فرآيندهاي كليدي و ساختار سازماني
- مديريت كاركنان جديدالاستخدام و توسعه مشاغل موجود
- اطمينان خاطر از وجود انصاف درتمامي مقاطع استخدامي منجمله در اختيار گذاشتن و ايجاد فرصتهاي مساوي شغلي
- استفاده از نظرسنجي كاركنان و ساير روشهاي اخذ بازخور جهت بهبود خط مشيها، راهبردها و برنامههاي توسعه منابع انساني
- استفاده از روشهاي سازماني ايجاد خلاقيت جهت بهبود روشهاي انجام كار مانند سازماندهي مجدد زنجيره تأمينكنندگان، انجام كارهاي ماتريسي، تشكيل تيمهاي كاري انعطاف پذير و تيمهاي كاري داراي عملكرد بالا و مطلوب
b2ـ دانش و شايستگي كاركنان شناسايي، توسعه و پشتيباني ميشود
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- تعريف، دسته بندي و هم سوكردن دانش و شايستگيهاي كاركنان با نيازهاي سازمان
- توسعه و استفاده از آموزش و برنامههاي ارتقاء عملكرد جهت اطمينان از انطباق عملكرد كاركنان و نيازهاي حال و آينده سازمان
- استفاده از آموزش و برنامههاي ارتقاء عملكرد جهت آمادهسازي كاركنان متناسب با تواناييهاي مورد نياز فعلي و آتي سازمان
- طراحي، ترويج و توسعه فرصتهاي يادگيري فردي ، تيمي و سازماني
- توسعه توانمنديهاي كاركنان از طريق افزايش تجارب كاري ايشان
- توسعه مهارتهاي تيمي
- همسو كردن اهداف فردي و تيمي با اهداف سازماني
- بازنگري و بروز كردن اهداف فردي و تيمي
- ارزيابي كاركنان و كمك به آنها جهت بهبود عملكردشان براساس اين ارزيابيها
c2ـ كاركنان تشويق به مشاركت شده و توان آنها افزايش مييابد
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- تشويق و حمايت از مشاركت فردي و تيمي افراد در فعاليتهاي بهبود
- تشويق و حمايت از مشاركت كاركنان در سمينارها و كنفرانسهاي داخلي
- ايجاد فرصتهاي انگيزشي با هدف جلب مشاركت كاركنان و حمايت از رفتار نوآورانه و خلاقانه آنها در سطح سازمان
- توانمندسازي كاركنان جهت انجام اقدامات اصلاحي
- تشويق كاركنان براي مشاركت در گروههاي كاري
d2ـ كاركنان و سازمان داراي گفتمان هستند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- تعيين و شناسايي نيازهاي اطلاعاتي
- ايجاد، توسعه و استفاده از كانالهاي ارتباطي افقي و عمودي (از بالا به پائين و بالعكس) در سطح سازمان
- ايجاد امكان استفاده همگاني از مهارت و دانشهاي ايجاد شده
e2ـ كاركنان ساعي شناسايي و مورد قدرداني و توجه قرارميگيرند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- هماهنگ كردن روش پرداخت حق الزحمهها، بكارگيري مجدد، تعديل نيرو و ساير امور استخدامي سازمان مطابق با خط مشي و راهبرد
- قدرداني از كاركنان به خاطر پايداري آنها در مشاركت و توان افزائي
- ارتقاء آگاهيها و مشاركت كاركنان در امور بهداشت، ايمني، محيط زيست و افزايش مسئوليت پذيري اجتماعي آنها در سطح سازمان
- ايجاد و اعطاء مزايائي نظير برنامههاي بازنشستگي، مراقبتهاي بهداشتي و ايجاد مهدكودك
- گسترش فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي در سازمان
- ايجاد امكانات و خدماتي از قبيل ساعات كار انعطاف پذير يا سرويس اياب و ذهاب براي كاركنان
3ـ حوزه خط مشي و راهبرد
تعريف :
چگونه سازمان مأموريتها و آرمانهاي خود را از طريق راهبرد روشن متمركز بر منافع ذينفعان كه بوسيله خط مشي، برنامهها، اهداف بلندمدت، كوتاه مدت و فرآيندها حمايت شده است، اجرا ميكند.
معيارها :
عنصر خط مشي و راهبرد پنج معيار زير كه بايد تأمين شوند را پوشش ميدهد.
a3ـ خط مشي و راهبرد سازمان براساس نيازها و انتظارات حال و آينده ذينفعان ايجاد شده است
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- جمعآوري و درك اطلاعات به منظور شناخت بازار و بخشهائي از بازار كه سازمان در حال و آينده بايد در رابطه با آنها عمل كند
- درك ضرورت پيشي گرفتن از نيارها و انتظارات مشتريان، كاركنان ، شركاء، جامعه و صاحبان سهام به گونهاي شايسته و مناسب
- درك و پيشي گرفتن در توسعه بازار با توجه به فعاليتهاي رقبا
b3ـ خط مشي وراهبرد سازمان براساس اطلاعات حاصل از اندازهگيري عملكرد،تحقيقات، يادگيري و خلاقيتهاي كاري ايجاد شده است
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- جمع آوري و درك نتايج حاصل از شاخصهاي عملكرد داخلي
- جمع آوري و درك نتايج حاصل از فعاليتهاي يادگيري
- بررسي عملكرد رقبا و سازمانهاي بهتر (نمونه) مشابه
- شناسايي، درك قوانين و مقررات اجتماعي، زيست محيطي و حقوقي منتشر شده
- شناسايي و تبيين شاخصهاي اقتصادي و مردم شناسي
- شناسائي تأثيرات تكنولوژيهاي جديد بر فعاليتهاي سازمان
- جمعآوري، بررسي و استفاده از نظرات ذينفعان سازمان
c3ـ خط مشي و راهبرد تهيه و بازنگري شده و به روز درميآيند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد:
- تهيه خط مشي و راهبرد سازمان، سازگار باآرمانها، مأموريتها و ارزشهائي كه بر پايه نيازها و انتظارات ذينفعان و اطلاعات حاصل از يافتهها و فعاليتهاي نوآوري ايجادشده اند.
- ايجاد توازن بين نيازها و انتظارات ذينفعان
- ايجاد توازن بين فوريتها و برنامههاي كوتاه مدت و بلندمدت
- تهيه سناريوها وبرنامههاي مختلف جهت تشخيص احتمال خطر براي خط مشيها و راهبردها
- شناسائي مزيتهاي رقابتي حال و آينده
- همسو كردن خط مشي و راهبرد شركت با خط مشي و راهبرد شركاء
- انعكاس مفاهيم اصلي برتري در خط مشي و راهبرد سازمان
- ارزيابي مرتبط بودن و اثربخشي خط مشي و راهبرد سازمان
- شناسائي عناصر اصلي موفقيت (CSF)
- بازنگري و به روزكردن مستمر خط مشي و راهبرد سازمان
d3ـ خط مشي و راهبرد سازمان ازطريق ساختار فرآيندهاي كليدي ايجاد شده بكار گرفته ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تعريف و طراحي ساختار مورد نياز فرآيندهاي كليدي جهت تحقق خطمشي و راهبرد سازمان
- ايجاد همبستگي بين فرآيندهاي كليدي با خط مشي و راهبرد سازمان
- تعريف فرآيندهاي كليدي دربرگيرنده خواستههاي ذينفعان سازمان
4ـ حوزه شراكتها و منابع
تعريف :
سازمان چگونه امكانات خارجي و منابع داخلي خود را درجهت حمايت از خط مشي، راهبردها و افزايش كارايي عمليات فرآيندهايش شناسايي، هماهنگ و اداره ميكند.
معيارها :
عنصر شراكتها و منابع پنج معيار زير را كه بايد محقق شوند پوشش ميدهد.
a4ـ مشاركتهاي خارجي مديريت ميشود
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- شناسايي شركاء كليدي و فرصتهاي مشاركت همسو باخط و مشي و راهبردهاي سازمان
- سازماندهي ارتباطات شراكتها به منظور ايجاد و افزايش ارزش مورد نظر از آنها
- تشكيل مشاركتهاي زنجيره تأمين بر مبناي ارتقاء ارزش افزوده
- حصول اطمينان از سازگاري فرهنگي و سهيم دانش با سازمانهاي شريك
- حمايت از رشد متقابل شركاء
- ايجاد و حمايت از تفكر نوآوري و خلاق از طريق مشاركتها
- ايجاد هم افزايي دركارهاي مشترك درجهت افزايش ارزشYافزوده براي زنجيره مشتري/تأمينكننده
b4ـ منابع مالي مديريت ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- استفاده از منابع مالي جهت پشتيباني از محتواي خط مشي و راهبرد سازمان
- تعيين و اجراي راهبردها و فرآيندهاي مالي
- ارزيابي سرمايهگذاريهاي انجام شده بر روي دارائيهاي منقول و نامنقول
- استفاده ازشاخصها و ساز و كارهاي مالي با هدف اطمينان از كارآيي و اثر بخشي ساختار منابع مالي
- مديريت شناسايي و تعيين احتمال بروز خطر براي منابع مالي
c4ـ مديريت بر ساختمانها، تجهيزات و مواد
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- بهره گيري از اين دارائيها در پشتيباني از اجراي خط مشي و راهبرد
- مديريت،نگهداريواستفاده مفيد ازاين دارائيها، باهدف بهبودمنحني عمرعملكردكلاين دارائيها
- مديريت حفظ دارائيها
- اندازه گيري و مديريت كليه تأثيرات زيانبار دارائيهاي سازمان برروي جامعه و كاركنان (شامل تأثيرات بهداشتي و ايمني)
- بهينه كردن موجوديهاي مواد
- بهينه كردن مصرف انرژي (شامل آب و برق و گاز و...)
- كاهش و بازيابي ضايعات
- حفاظت كامل از منابع غير قابل تجديد شونده
- كاهش كل تأثيرات زيانبار عمومي توليدات و خدمات سازمان
d4ـ تكنولوژي مديريت ميشود
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- شناسائي و ارزيابي راهكارها و تكنولوژيهاي جايگزين با هدف تقويت خط مشي و راهبرد سازمان و بهينه كرردن تأثير آنها برروي تجارت و جامعه
- مديريت دارائيهاي تكنولوژيكي
- ميزان بهرهوري از تكنولوژيكي
- نوآوري تكنولوژيكي
- استفاده از تكنولوژي با هدف حمايت از بهبود
- شناسائي و كارگذاشتن تكنولوژيهاي قديمي
e4ـ اطلاعات و دانش مديريت ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- جمع آوري، سازماندهي و مديريت اطلاعات و دانش با هدف پشتيباني از خط مشي و راهبرد سازمان
- ايجاد امكان دسترسي مناسب براي استفادهكنندگان داخلي و خارجي به اطلاعات و دانش مرتبط
- تضمين و بهبود، صحت، يكپارچگي و امنيت اطلاعات
- پرورش، توسعه و حفاظت مناسب داراييهاي فكري جهت بيشينه كردن ارزش افزوده براي مشتريان سازمان
- تلاش جهت بدست آوردن، افزايش و استفاده مؤثر از دانش
- ايجا
5ـ حوزه فرآيندها
تعريف :
چگونه سازمان فرآيندهاي خود را با هدف حمايت از خط مشي، راهبرد و تأمين رضايت و افزايش ارزش براي مشتريان و ساير ذينفعان خود، طراحي، اداره و بهبود ميبخشد.
معيار :
عنصر فرآيندها پنج معيار زير را كه لازم است تحقق يابند پوشش ميدهد.
a5ـ فرآيندها به صورت سازمان يافته طراحي و مديريت ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- طراحي فرآيندهاي سازمان ازجمله آن دسته از فرآيندهاي كليدي مورد نياز جهت تحقق خط مشي و راهبردهاي سازمان
- ايجاد سيستم مديريت فرآيندها بكار گرفته شده
- بكارگيري استانداردهاي سيستمي شامل سيستمهاي كيفيت مثل استانداردهاي ISO 9000، استانداردهاي زيست محيطي و بهداشت فني و حرفهاي در قالب مديريت فرآيندها
- انجام اندازه گيري فرآيندها و تعيين اهداف عملكردي براي آنها
b5ـ فرآيندها باتوجه به نيازها بهبود يافته و از نوآوريها بر روي آنها براي تأمين رضايت و ايجاد ارزش افزوده مشتريان و ساير ذينفعان استفاده ميشود
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تعريف و اولويتبندي فرصتهاي بهبود و ساير تغييراتي كه هم پيوسته باشند و هم فراگير
- استفاده از نتايج عملكرد و نتيجهگيريها و طلاعات بدست آمده حاصل از فعاليتهاي يادگيري جهت تعيين اولويتها و اهداف بهبود و روشهاي بهبود يافته عملياتي
- ايجاد انگيزه جهت بروز تواناييهاي خلاقانه و نوآورانه استعدادهاي كاركنان، مشتريان و شركاء با هدف بهبودهاي پيوسته و فراگير
- شناسايي و استفاده از طراحي فرآيندهاي جديد نگرشهاي اجرايي و توان افزاييهاي تكنولوژيكي
- ايجاد روشهاي مناسب براي اعمال تغييرات
- اجراي آزمايشي و كنترل اجراي فرآيندهاي جديد يا تغيير يافته
- اعلام تغييرات فرآيندها به تمامي ذينفعان مرتبط
- حصول اطمينان از آموزش كاركنان به منظور اجراي فرآيندهاي جديد يا تغيير يافته قبل از اجراي آنها
- حصول اطمينان از دستيابي فرآيندهاي تغييريافته به نتايج پيش بيني شده
c5ـ محصولات و خدمات براساس نيازها و انتظارات مشتري طراحي و توسعه داده ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- استفاده از نتايج تحقيقات مشتري و ساير انواع بازخورها براي تعيين نيازها و انتظارات مشتريان و ساير سهامداران براي محصولات و خدمات هم درحال حاضر و هم آينده و تعيين انتظارات آنها از محصولات و خدمات موجود
- پيشبيني و شناسايي بهبود با هدف ارتقاء محصولات و خدمات براي تأمين نيازها و انتظارات آينده مشتري
- طراحي، تحقيق و توسعه محصولات و خدمات جديد براي تأمين نيازها و انتظارات مشتريان
- استفاده از خلاقيت و نوآوري باهدف توسعه توان رقابتي محصولات و خدمات
- توليد محصولات جديد با شركاء
d5ـ محصولات و خدمات توليد و تحويل شده و خدمات آنها ارايه ميگردد
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- توليد يا تأمين محصولات يا خدمات به همراه طراحي و توسعه آنها
- ارتباطات، بازاريابي و فروش / ارتقاء محصولات و خدمات براي مشتريان فعلي و بالقوه
- تحويل محصولات و خدمات به مشتريان
- ارايه خدمات بعد از فروش مربوط به محصولات و خدمات هروقت كه مقتضي باشد
e5ـ ارتباط با مشتريان سازمان، مديريت و تقويت ميشوند
اين معيار شامل نكات زير ميباشد :
- تشخيص و تأمين نيازهاي ارتباطي روزمره مشتريان
- بررسي بازخورهاي روزانه دريافتي از مشتريان از جمله شكايات ايشان
- ارتباط فعال با مشتريان، و دريافت نظرات آنها براي درك بهتر نيازها و انتظارات آنها
- نظارت و پايش بر خدمات و محصولات فروخته شده جهت تعيين سطح رضايت مشتريان از آنها و تعيين سطح مطلوبيت فرآيندهاي فروش و خدمات بعد از فروش
- بررسي و انجام تحقيقات جهت تداوم خلاقيت و نوآوري فروش و خدمات بعد از فروش
- استفاده از نظرسنجيهاي منظم و ساير روشهاي سازمان يافته جمعآوري اطلاعات كه از تماسهاي روزمره با مشتريان بدست ميآيد، با هدف تعيين و افزايش سطح رضايت آنها
6ـ حوزه نتايج كاركنان
تعريف :
آنچه سازمان در ارتباط با كاركنان خود بدست ميآورد.
معيار :
عنصر كاركنان دو معيار زير را كه بايد تأمين شوند را پوشش ميدهد.
a6ـ برداشتهاي كاركنان، معيارها و نتايج مستقيم
اين معيارها بيان كننده چگونگي اطلاع كاركنان يك سازمان از آن ميباشند و از طريق نظرخواهيها، گروههايكاري ويژه، مصاحبهها وارزيابيهاي منظم قابل بررسي هستندكه عمدتاً مرتبط با محدودههاي زير ميباشند:
• عوامل مرتبط با انگيزش
- توسعه شعلي
- ارتباطات
- توان افزائي
- وجود و تأمين فرصتهاي مساوي شغلي
- مشاركت در تصميمگيريها
- هدايت و رهبري
- فرصتهاي يادگيريي و دستيابي
- تشويق و قدرداني
- ارزيابيها و تعيين اهداف
- آموزش و توسعه
• عوامل مرتبط با رضايتمندي
- ارزشهاي سازماني،آرمان، مأموريت، خط مشي و راهبرد
- واحدهاي ستادي سازمان
- فرآيندهاي جذب و استخدام
- امكانات و خدمات
- شرايط ايمني و بهداشت
- امنيت شغلي
- پرداختها و مزايا
- ارتباط مساوي
- مديريت تغيير
- خط مشي و تبعات زيست محيطي فعاليتهاي سازمان
- جايگاه عمومي و اجتماعي سازمان
- شرايط محيط
b6ـ معيارهاي عملكردي
اين معيارها بصورت داخلي براي پايش، درك يا پيش بيني و بهبود عملكرد كاركنان سازمان مورد استفاده قرار ميگيرند و براساس نوع اهداف سازمان، شاخصهاي عملكرد كاركنان ميتواند شامل نكات مرتبط با موضوعات زير باشد.
• دستاوردها
- قابليتهاي مورد نياز در مقايسه با قابليتهاي موجود
- بهره وري
- ميزان موفقيت آموزشها و تحقيقات در دسترسي به اهداف
• انگيزه و مشاركت
- مشاركت در گروههاي بهبود
- مشاركت در نظام پيشنهادها
- سطح آموزشها و توسعه آنها
- منافع قابل اندازه گيري كارهاي تيمي
- قدرداني از افراد و گروهها
- ميزان پاسخگوئي به نظرسنجيهاي كاركنان
• رضايتمندي
- نرخ غيبت و بيماري
- نرخ حوادث
- شكايات و نارضايتيها
- روند استخدام نيروهاي جديد
- نرخ گردش شغلي كاركنان (ترك خدمات و استخدامهاي جديد)
- اعتصابات
- استفاده از مزايا
- استفاده از تسهيلات ايجادشده توسط سازمان (تفريحي و روحي)
• خدمات ارايه شده به كاركنان سازمان
- خدمات كاركنان اداري
- اثربخشي ارتباطات
- سرعت جوابگوئي به درخواستها
- ارزيابي آموزشها
7ـ حوزه نتايج مشتريان
تعريف :
آنچه كه سازمان در ارتباط با مشتريان بيروني خود بدست ميآورد.
معيار :
حوزه نتايج مشتري دو معيار زير را كه بايد تأمين شوند دربر ميگيرد.
a7ـ برداشتهاي مشتري، معيارها و نتايج مستقيم
اين معيارها بيانكننده تصورات مشتريان از شركت ميباشد (كه از طريق نظرسنجي مشتريان، گروههاي ويژه، ارزيابي فروشندگان، تشويقها و شكايات بدست ميآيند).
براساس اهداف سازمان برداشتهايمشتريان سازمان ميتواند شاملنكات مرتبط با موضوعات زيرباشد:
• برداشتهاي كلي
- قابليت دسترسي
- كانالهاي ارتباطي
- انعطاف پذيري
- رفتار فعالانه
- تغييرپذيري
• محصولات و خدمات
- كيفيت
- ارزش
- قابليت اطمينان
- طراحي مبتكرانه و خلاقانه
- تحويل
- رعايت جنبههاي زيست محيطي
• پشتيبانيهاي حين و بعد از فروش
- تواناييها و رفتار كاركنان
- اطلاع رساني و پشتيباني
- مدارك و مستندات فني
- بررسي شكايات
- آموزش ويژگيهاي محصول
- زمان پاسخگويي
- پشتيباني فني
- ارايه ضمانت و گارانتي
• وفاداري
- تمايل به خريد مجدد
- تمايل به خريد ساير محصولات و خدمات سازمان
- تمايل به معرفي و شناساندن سازمان
b7ـ معيارهاي عملكردي
اين شاخصها به صورت داخلي و به منظور پايش، درك، پيش بيني و بهبود عملكرد سازمان در ارتباط با مشتريان بيروني مورد استفاده قرار ميگيرند.
براساس اهداف سازمان شاخصهاي عملكرد مرتبط با مشتريان ميتواند شامل نكات ومحدودههاي زير باشد :
• تصورات كلي
- تعداد تشكرات دريافتي از مشتريان و آمادگي براي دريافت جوائز موجود در اين زمينه
- پوشش خبري يا مطبوعاتي
• محصولات و خدمات
- قابليت رقابت
- نرخ خرابي، اشكالات و برگشت آنها
- ارائه ضمانتها و گارانتي
- شكايات
- معيارهاي تداركاتي
- چرخه عمر محصول
- نوآوري در طراحي
- همزماني با بازار
• پشتيبانيهاي حين و بعد از فروش
- تقاضاي آموزش
- دريافت شكايات
- نرخ سرعت پاسخگوئي
• وفاداري
- مدت زمان تداوم روابط
- توصيههاي مؤثر
- تناوب / ارزش سفارشات
- مدت پايداري ارزشها
- تعداد شكايات و تشكرات و قدردانيها
- نو يا قديمي بودن كسب و كار
- حفظ و نگهداري مشتري
8ـ حوزه نتايج جامعه
تعريف :
آنچه سازمان در رابطه با جامعه محلي ، ملي و بين المللي بطور مطلوب بدست ميآورد.
معيار :
حوزه نتايج جامعه دو معيار زير را پوشش ميدهد.
a8ـ برداشتهاي اجتماعي، معيارها و نتايج مستقيم
اين معيارها بيان كننده برداشت جامعه از سازمان ميباشد (كه بطور مثال از طريق نظرسنجيها، گزارشات، همايشهاي عمومي، نمايندگان جامعه و مسئولين دولتي كسب ميشود).
طبق اهداف سازمان معيارهاي مرتبط با برداشتهاي جامعه ميتواند شامل نكات زير باشد:
• عملكرد سازمان بعنوان يك شهروند مسئول
- افشاي اطلاعات مرتبط با جامعه
- فرصتهاي مساوي اجرائي
- تأثير بر روي اقتصاد محلي و ملي
- ارتباط با مسئولين و سازمانهاي مرتبط
- انجام رفتارهاي منطبق بر اخلاق
• مشاركت با انجمنها و گروههاي محلي
- مشاركت در آموزشها و تحصيلات
- كمك به امكانات رفاهي و پزشكي
- كمك به فعاليتهاي ورزشي و اوقات فراغت افراد جامعه
- انجام كارهاي داوطلبانه و بشردوستانه
• فعاليتهاي اجرائي جهت كاهش و جلوگيري از صدمات ناشي از عمليات توليدي و كاهش خدمات طي چرخه عمر آن
- مخاطرات بهداشتي و حوادث
- صدا و بو
- خطرات (ايمني)
- آلودگيها و نشر گازهاي سمي
• انجام فعاليتهاي زيست محيطي و حفظ منابع
- بهينه بودن سيستم حمل و نقل
- جنبهها و تأثيرات زيست محيطي
- كاهش و حذف ضايعات بستهبندي
- جايگزيني مواد اوليه و ساير منابع ورودي
- استفاده مناسب از منابع و انرژي مانند گاز و آب ، برق و موادجديد و قابل بازيافت
b8ـ معيارهاي عملكردي
اين معيارها در داخل سازمان با هدف پايش، درك، پيش بيني و بهبود عملكرد سازمان در تعامل با جامعه مورد استفاده قرارميگيرند و شامل محدودههاي زير ميباشند.
• اداره امور مرتبط با تغييرات پرسنلي
• پوشش خبري
• رفتار مناسب با مسئولين و سازمانهاي ذيربط در مورد صدور
- گواهينامهها
- مجوزها
- واردات / صادرات
- برنامهريزيها
- ترخيص محصولات
• تقديرنامهها و جوائز دريافتي
9ـ حوزه نتايج عملكرد
تعريف :
آنچه كه سازمان در ارتباط با عملكرد برنامهريزي شده خود بدست ميآورد.
معيار :
نتايج عملكرد كليدي دو معيار زير را كه بايد تأمين شوند پوشش ميدهند.
طبق موضوع و اهداف سازمان تعدادي از معيارهاي مندرج در اين كتاب، بعنوان نتايج عملكرد كليدي ميتوانند بعنوان شاخصهاي عملكرد كليدي (KPI) و يا عكس آن مورد استفاده قراربگيرند.
a9ـ نتايج و پيامدهاي عملكرد كليدي
اين معيارها نتايج كليدي طرح ريزي شده توسط سازمان ميباشند كه متناسب با موضوعات و اهداف سازمان ميتواند دربرگيرنده نكات زير باشد :
• پيامدهاي مالي :
- دستيابي به ارقام بودجه
- حسابهاي بررسي شده ازجمله درآمد، سود و اقلام هزينهاي
- برگشت سرمايه
- سود
• دستاوردهاي غيرمالي
- سهم بازار
- زمان عرضه محصولات و خدمات جديد
- حجم محصولات
- نرخ موفقيت طبق آنچه كه در آرمان و مأموريت سازمان تعريف شده است
- انطباق با مقررات و ضوابط
- نتايج مميزيهاي قانوني و بازرسي
b9ـ شاخصهاي عملكرد كليدي
اين شاخصها مرتبط با عمليات سازمان هستند و براي پايش، درك، پيشبيني و بهبود نتايج عملكرد كليدي سازمان مورد استفاده قرار ميگيرند.
بررسي موضوع و اهداف سازمان و فرآيندهاي آن اين شاخصها ميتوانند شامل نكات زير باشند :
• فرآيندها
- عملكرد
- اجرا
- ارزيابي
- نوآوريها
- بهبودها
- زمان انجام فعاليتها
- نرخ خرابيها
- بلوغ
- بهرهوري
- زمان ورودي به بازار
• منابع خارجي ازجمله مشاركتها
- عملكرد تأمين كنندگان
- قيمت تأمين كنندگان
- تعداد و ارزش افزوده مشاركتها
- تعداد و ارزش افزوده راهحلهاي ارايه محصولات و خدمات نوآورانه ايجاد شده توسط شركاء
- تعداد و ارزش افزوده بهبودهاي ايجادشده در اثر همكاري با شركاء
- قدرداني از همكاريهاي شركاء
• مالي
- اقلام گردش نقدي
- اقلام ترازنامه
- استهلاك
- هزينههاي نگهداري و تعميرات
- نرخ برگشت سرمايه
- بازده خالص دارائيها
- نرخ اعتبارات
• ساختمانها، ماشينآلات و مواد
- نرخ ضايعات
- گردش موجودي
- مصرف آب، برق، گاز و ...
- ميزان استفاده از ساختمانها به ماشينآلات و مواد
• تكنولوژي
- نرخ نوآوري
- ارزش اموال معنوي
- حق امتيازها
• اطلاعات و دانش
- در دسترس بودن
- يكپارچگي
- مرتبط بودن
- به روز بودن
- توزيع و استفاده از دانش
- ارزش سرمايههاي معنوي
2ـ3ـ منطق (RADAR Logic) RADAR و جايگاه آن در مدل تعالي EFQM
طبق منطق RADAR هر سازمان بايد نتايجي را كه بعنوان پيامد دستيابي به خط مشي و راهبردهاي خود هدفگذاري نموده است، مورد سنجش قرار داده و اندازهگيري نمايد. در اين مورد سازمان بايد مجموعهاي از رويكردهاي روشن، با ثبات و يكپارچه را كه تأمين نتايج مطلوب را امكانپذير مينمايد شناسايي و تدوين نموده و آنها را به طريقي نظام يافته و بگونهاي كه از اجراي كامل آنها اطمينان حاصل شود جاري نمايد. سازمان بايد بطور مرتب رويكردهاي خود را مورد ارزيابي و بازنگري قرار داده و آنها را بهبود دهد.
2ـ4ـ اجزاء تشكيل دهنده منطق رادار (RADAR) :
Results = نتايج
Approach = رويكرد
Deployment = اجرا و استقرار
Assessment and Review = ارزيابي و بازنگري
هريك از عوامل فوق داراي مشخصهها و تعاريف زير هستند. اين عناصر بايد در مورد كليه معيارها، مورد بررسي و تحليل قرار بگيرند. توجه به اين نكته ضروري است كه در منطق رادار، آنچه كه اهميت دارد رويكرد، طرز تلقي و باور سازمانها و مديران آنها در هدايت و راهبري سازمان در جهت خط مشيها و راهبردهاي تعيين شده است. از اينرو رويكردها مثل باور و روحيه در سازمانها عمل ميكند. هر موفقيت و دستاوردي ماحصل رويكردها و طرز تلقيها و برداشتهاي سازمان از محيط اطراف خود است. ذيلاً هر يك از اجزاء تشكيل دهنده منطق رادار را تشريح ميكنيم.
2ـ5ـ تعريف عناصر رادار
1ـ رويكرد
آنچه را كه سازمان در رابطه با هر معيار انجام ميدهد يا برنامهريزي ميكند كه انجام دهد و دربرگيرنده فرآيندها، روشها، استانداردها، آئيننامهها، مقررات و توافقات موجود در سازمان ميباشد رويكرد ميگويند. در ارزيابي رويكرد بايد توجه داشت كه هر رويكردي ميبايست از ويژگيهاي زير برخوردار باشد :
1ـ1ـ منطقي بودن
1ـ1ـ1ـ وجود منطق روشن و مستدل
هر رويكرد بايد قابل درك بوده و بر مبناي قابل فهمي ايجاد شده باشد.
1ـ1ـ2ـ تعريف و برخورداري از روش مناسب براي تدوين رويكرد
تعريف صحيح رويكرد و تبعيت از روشي مناسب جهت شناسايي و تدوين رويكرد
1ـ1ـ3ـ توجه به نيازهاي كلية ذينفعان
در اين ويژگي تعيين رويكرد به صورتي كه نياز همه ذينفعان مورد توجه قرار گرفته باشد مد نظر است.
1ـ2ـ يكپارچگي و هماهنگ بودن با ساير رويكردها
1ـ2ـ1ـ پشتيباني از خط مشي و راهبرد
در اين مورد چگونگي ارتباط و تبعيت رويكرد از خط مشي و راهبردهاي سازمان مدنظر است.
1ـ2ـ2ـ هماهنگي و ارتباط رويكردها
در اين مورد عدم وجود تضاد و تعارض بين ساختار و مفاد رويكرد با ساير رويكردهاي مرتبط سازمان، در محدوده مورد بررسي مدنظر است.
2ـ استقرار / اجرا
استقرار عبارتست از كليه فعاليتهايي كه سازمان جهت اجراي صحيح و سيستماتيك رويكرد انجام ميدهد. در بررسي اين ويژگي، بايد به موارد زير توجه كرد :
2ـ1ـ بكارگيري و اجراي رويكرد
در اينجا ميزان اجراي عملي رويكرد در سطوح افقي و عمودي و در تمامي نواحي يا فرآيندها يا در مورد همه محصولات و خدمات مرتبط مدنظر است.
2ـ2ـ استقرار ساختار يافته رويكرد
در اين مورد وجود شواهد عيني دال بر اجراي رويكردها به روشي نظاممند مدنظر است.
3ـ ارزيابي و بازنگري
اين ويژگي بر تلاش سازمان در استفاده از روشي مناسب جهت ارزيابي و بازنگري رويكرد و بكارگيري آن نظر دارد و در ارزيابي آن بايد به موارد زير توجه كرد :
3ـ1ـ اندازهگيري منظم اثربخشي رويكرد و اجراي مؤثر آن
3ـ2ـ استفاده از فعاليتهاي يادگيري در تعيين فرصتهاي بهبود و ميزان استفاده از بازخورها با هدف افزايش موفقيتها و فرصتها
3ـ3ـ بررسي استفاده از نتايج اندازهگيري و يادگيري در تعيين اولويتهاي بهبود
4ـ نتايج
نشاندهنده دستاوردها و پيامدهاي حاصل از اجراي رويكردها براي سازمان ميباشند و براساس ويژگيهاي زير قابل بررسي هستند :
4ـ1ـ روند
روند به معني سابقه و اطلاعات آماري از افت و خيز موضوع مورد بررسي است. روند در زمينههاي زير قابل بررسي است:
4ـ1ـ1ـ وجود روند مثبت يا عملكرد رضايت بخش
مشاهده مدارك و آمارهايي دال بر وجود روند مثبت يا عملكرد رضايت بخش در مورد نكته مورد بررسي
4ـ2ـ اهداف
وجود مقاصدي مشخص و كمّي و تعيين ميزان دسترسي به آنها در مورد نكات مورد بررسي
4ـ2ـ1ـ تحقق اهداف
وجود مدارك و شواهد لازم براي مقايسه اهداف و عملكرد واقعي و اثبات دستيابي به اهداف تعيين شده
4ـ2ـ2ـ مناسب بودن اهداف
متناسب بودن هدفها با ظرفيتها و واقعيتها در زمينه نكات مورد بررسي
4ـ3ـ مقايسه
مقايسه نتايج بدست آمده با سازمانهاي مشابه
4ـ3ـ1ـ نتايج قابل مقايسه با متوسط يا بهترين سازمانهاي مشابه اعلام شده
4ـ4ـ وابستگي
امكان بررسي ارتباط و تعامل نتايج بدست آمده با رويكردها و اثبات موضوع وابستگي نتايج حاصله با رويكردهاي تعيين شده
4ـ4ـ1ـ وابستگي نتايج به رويكردها
وجود شواهد مثبت دال بر ارتباط عللي و معلولي نتايج با رويكردهاي اجرا شده / بكار گرفته شده در سازمان
5ـ محدوده
دربرگيرنده يك ناحيه از سازمان، يك معيار و يا هر دوي آنها بوده و در موارد زير قابل بررسي ميباشد :
5ـ1ـ ارتباط نتايج با محدوده مربوطه
اين موضوع يعني مشاهده اينكه نتايج بدست آمده چه گسترهاي از نواحي مرتبط را در سازمان پوشش داده و تعيين اينكه چه گسترهاي از نتايج با معيار مورد بررسي مرتبط ميباشند و بررسي و درك صحيح از ارتباط نتايج ارايه شده با رويكردهاي اتخاذ شده و اقدامات عملي سازمان
2ـ6ـ روشهاي ارزيابي براساس مدل تعالي سازماني EFQM
مدل تعالي سازماني EFQM را ميتوان براي فعاليتهاي مختلفي ازجمله عارضهيابي و خودارزيابي مورد استفاده قرار داد.
در راستاي تحقق اين اهداف و به منظور استفاده از EFQM، چند ابزار براي ارزيابي بر مبناي مدل EFQM وجود دارد كه ذيلاً به تشريح آنها ميپردازيم.
2ـ6ـ1ـ كارت مسيرياب
كار مسيرياب يك ابزار خودارزيابي براي تعيين فرصتهاي بهبود ميباشد. منظور از مسيرياب كمك به ايجاد فرصت براي تعيين برنامههاي بهبود از طريق خودارزيابي ميباشد. اين كارت درواقع مشتمل بر مجموعه سئوالاتي است كه در سطح حوزههاي نهگانه مدل و يا معيارهاي آن بكار گرفته ميشود و در هنگام خودارزيابي بايد به سرعت به آنها پاسخ داده شود. لذا از اين ابزار نميتوان جهت امتيازدهي استفاده نمود.
براي استفاده از اين ابزار بايستي پس از انتخاب حوزه يا معيار مورد بررسي، به هر يك از سئوالات مرتبط با بخش نتايج يا توانمندسازها پاسخ داده شود. سئوالات كارت مسيرياب عبارتست از :
آيا رويكرد :
• قابل اندازهگيري است؟
• پايه منطقي دارد؟
• بر نياز ذينفعان تمركز دارد؟
• از خط مشي و راهبرد پشتيباني ميكند؟
• با ساير رويكردهاي مرتبط سازگاري دارد؟
• پايدار است؟
• خلاقانه است؟
• قابل انعطاف است؟
آيا اجرا و استقرار رويكرد :
• در تمامي گستره مستعد و لازم سازمان تحقق يافته است؟
• تمام پتانسيل / قابليت آن بكار گرفته شده است؟
• به تمامي منافع برنامهريزي شده دست يافته است؟
• نظام يافته (سيستماتيك) است؟
• درك و مورد پذيرش تمامي ذينفعان قرار گرفته است؟
• قابل اندازهگيري است؟
آيا رويكرد و چگونگي استقرار آن :
• براي حصول اطمينان از اثربخشي آن بطور منظم اندازهگيري ميشود؟
• ايجاد كننده فرصتهاي يادگيري ميباشد؟
• با الگوهاي (Benchmarking) موجود مقايسه ميشود؟
• براساس نتايج يادگيري و اندازهگيري عملكرد، بهبود مييابد؟
آيا نتايج :
• همه ذينفعان مرتبط را پوشش ميدهد؟
• نشان دهنده نتايج پيامدهاي كليه رويكردهاي مرتبط و استقرار آنها ميباشد؟
• داراي روند عملكرد مثبت و پايدار ميباشند. اگر بله براي چه مدت؟
• داراي هدف مشخص هستند، اگر بله آيا به آنها دست يافتهاند؟
• با عملكرد ديگران مثل رقبا، متوسط صنعت يا بهترينها مقايسه شدهاند؟
• بخوبي با ديگران رقابت ميكنند؟
• نشاندهنده رابطه علت و معلولي در ارتباط با رويكردها هستند؟
• با محدوده مورد بررسي مرتبط هستند؟
2ـ7ـ نحوه تعيين وزن معيارهاي هر حوزه
بطور كلي همه معيارهاي حوزههاي نهگانه مدل EFQM داراي وزن مساوي هستند. مثلاً معيار a3 فقط ـــ نمره معيارهاي پنجگانه حوزه كاركنان را به خود اختصاص ميدهد.
اما در اين مورد سه استثناي زير وج
ایمیل :
نظر :